English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6726 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Please reply as a matter of urgency. U لطفا فوری پاسخ دهید.
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
appriciation U قدردانی
appreciation U قدردانی
appreciations U قدردانی
acknowledge U قدردانی کردن
value U قدردانی کردن
acknowledges U قدردانی کردن
valuing U قدردانی کردن
to hold in estimation U قدردانی کردن از
acknowledging U قدردانی کردن
appreciating U قدردانی کردن
appreciated U قدردانی کردن
values U قدردانی کردن
appreciate U قدردانی کردن
to have a gust of U قدردانی کردن از
appreciates U قدردانی کردن
appreciative U مبنی بر قدردانی قدرشناس
I greatly appreciate it. [ I am very greatful] U خیلی قدردانی می کنم.
appreciatively U مبنی بر قدردانی قدرشناس
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
briefly speaking U مختصر کنیم
let us say U فرض کنیم
let us be brief U مختصر کنیم
let us be brief U کوتاه کنیم
let us play U بازی کنیم
let ab be equal to cd U فرض کنیم ab با cd برابرباشد
We move out on the 1st. U ما یکم بارکشی می کنیم.
Let us suppose ... U حالا فرض کنیم که ...
We live in the Machine Age . U ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
I want to swim ,are you on ? U اهلش هستی شنا کنیم ؟
peach and straddle U بالا می کشیم وخرابش می کنیم
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
let us make a p for home U کوشش کنیم زودبخانه برسیم
Lets talk man to man . U بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
Let's drop the subject. U از این موضوع صرف نظر کنیم .
We should be leaving now. U باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
We've given notice that we're moving out of the apartment. U ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
it can be altered at pleasure U هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
We should not indulge in personalities. U نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
It's time to prepare the meal. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
We all think he is very nice. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
Supposing it rains , what shall you do ? U فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
Let's play for keeps. U بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
urgently U فوری
sudden U فوری
urgent U فوری
snap shot U فوری
posthaste U فوری
prompts U فوری
prompted U فوری
acute <adj.> U فوری
unintermediate <adj.> U فوری
intuitive <adj.> U فوری
instantaneous <adj.> U فوری
instanter U فوری
immediate <adj.> U فوری
spots U فوری
spot U فوری
spontaneous U فوری
prompt U فوری
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
inst U مخفف فوری
snapshots U عکس فوری
pistolgraph U عکس فوری
snapshot U عکس فوری
instantaneous photograph U عکس فوری
snap shooter U عکاس فوری
immediate mission U تک فوری هوایی
real time U بازده فوری
immediate message U پیام فوری
immediate memory U حافظه فوری
cash prompt U نقد فوری
hasty U عجولانه فوری
cash spot U نقد فوری
emergency care U مراقبتهای فوری
emergency priority U تقدم فوری
prompt payment U پرداخت فوری
prompt deployment U گسترش فوری
prompt delivery U تحویل فوری
snap shot U عکس فوری
instantaneous reaction U واکنش فوری
immediate action U عملیات فوری
speedy trial U دادرسی فوری
urgent priority U تقدم فوری
spot test U ازمایش فوری
scram U فوری رفتن
scrams U فوری رفتن
immediate U خیلی فوری
snapshoot U عکس فوری گرفتن
snapshoot U تیر فوری انداختن
pistolgraph U دستگاه عکس فوری
the letter is urgent U نامه فوری است
upsurge U قیام فوری وناگهانی
immediate mission U ماموریت فوری هوایی
red alerts U آژیر خطر فوری
red alert U آژیر خطر فوری
snap shot U عکس فوری گرفتن
snap report U گزارش فوری یا انی
payable immediately U قابل پرداخت فوری
immediate addressing U ادرس دهی فوری
immediate action U عکس العمل فوری
quick set U گرفتن فوری بتن
ready service U اماده به استفاده فوری
snapped U گرفتن عکس فوری
snapping U گرفتن عکس فوری
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
snaps U گرفتن عکس فوری
snap U گرفتن عکس فوری
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
exigent U محتاج به اقدام یا کمک فوری
tea bag U پاکت محتوی چای فوری
spot price U قیمت برای فروش فوری
tea bags U پاکت محتوی چای فوری
emergencies U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
to stop cold something U چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergencies U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
emergency U پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
spot sale U فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
to get down to the nitty-gritty [to get down to brass tacks] <idiom> U فوری به اصل مطلب رسیدن [اصطلاح روزمره]
This company guarantees prompt delivery of goods. U این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
reflex force U نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
inquiry processing U فرایند انتخاب یک رکورد از یک فایل و نمایش فوری محتویات ان
readout U دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
dead line U خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
accelerating pump U پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
no U : پاسخ نه
replication U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
item of written comment U پاسخ
answering U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
statement U پاسخ
answered U پاسخ
in reply to U در پاسخ
responses U پاسخ
answers U پاسخ
responded U پاسخ
response U پاسخ
answer U پاسخ
responsions U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
counterplea U پاسخ رد
answerback U در پاسخ
responds U پاسخ
negative reply U پاسخ رد
reply U پاسخ
replies U پاسخ
replying U پاسخ
replied U پاسخ
respond U پاسخ
dotting U در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
dot U در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود
operandum U ابزار پاسخ
reflection response U پاسخ قرینه
voice answer back U پاسخ سمعی
original response U پاسخ ابتکاری
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
w response U پاسخ کلی
whole response U پاسخ کلی
manipulandum U ابزار پاسخ
response rate U سرعت پاسخ
moro response U پاسخ مورو
movement response U پاسخ حرکت
vaccum response U پاسخ غیابی
popular response U پاسخ رایج
response duration U مدت پاسخ
responsorial U پاسخ دهنده
response equivalence U هم ارزی پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
response intensity U شدت پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
response set U امایه پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
response threshold U استانه پاسخ
Recent search history Forum search
1How to work out when you totally don't want to?
1چطوری میتونیم از استخر و باشگاه ورزشی اینجا استفاده کنیم
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1این هدیه را برای قدردانی به شما می دهم
1معنی lead lag compensator
2شما اهل کجا هستید
1preppy
1after all
1a food shop let us "eat now,pay later"thanks to the Barrett name.
2what time we must use make up one's mind?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com